داریوش مهرجویی با تراژدی رفت/ فاجعهای که منجر به اتحاد سینما شد
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۳۶۷۰۸
به گزارش خبرنگار مهر، مراسم شب هفت داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر همسر این هنرمند شب گذشته ۲۹ مهر به همت کانون کارگردانان در ساختمان شماره ۲ خانه سینما برگزار شد.
در ابتدای این مراسم ثمین مسگران خواهرزاده داریوش مهرجویی از طرف بستگان این هنرمند بیانیهای را خواند که در این بیانیه آمده بود: «دایی داریوش عزیز تو برای ما یک دایی، یک بابا، یک هنرمند، یک استاد و یک کیمیاگر زبردست بودی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برای وحیده عزیز که سالها در کنار دایی داریوش زندگیاش را پر از محبت کرد، عزیزم متأسفیم که نتوانستیم کنار تو جهان امنتری بسازیم، از تصور وحشت و خوفی که در آخرین لحظات زندگی تحمل کردی قلبمان پاره پاره میشود و برای مونای کوچک زیبا که امروز در آستانه جوانی حامل دردی تحمل ناپذیر شده است عزیزم مونا جانم تو جوانی و باهوش و پرتوان بی شک زندگی راههای بسیار زیادی برای ادامه راه تو تدارک دیده است و این را بدان که ما از تک تک نقاط جهان دستهایمان را به هم میرسانیم تا تو را در آغوش بکشانیم، تو خواهر ما هستی، قلب ما. دایی داریوش و وحیده عزیز، بدرود، به امید اینکه روح شما همچون هنرتان در آسمان سبک بال به رقص دربیاید.»
در ادامه ابوالحسن داوودی کارگردان سینما گفت: بر اساس تجربه ۳۰ ساله که از خانواده سینما دارم به تکرار و با گوشت و استخوانم تجربه کردم که هر گاه ارادهای بر علیه سینما به وجود میآید عزم و اتحاد و اراده اهالی سینما با هم بیشتر میشود و اگر اراده کسانی پشت این داستان وجود داشته است، همانها بدانند که این داستان فقط اتحاد اهالی سینما را بیشتر میکند.
سپس بهرام بدخشانی مدیر فیلمبرداری که در چندین فیلم با داریوش مهرجویی همکاری داشته است، عنوان کرد: در این یک سال گذشته ۲ خبر بد در زندگیام شنیدم؛ یکی خبر بیماری خانمم بود که خوشبختانه به خیر گذشت و دیگری ساعت دو نصف شب که با من تماس گرفتند و گفتند مهرجویی درگذشته است اما نگفتند چگونه و خودم هم نمیخواهم بدانم چطور این فاجعه رخ داد. فقط یک چیزی میدانم خیلیها به هر دلیلی فوت میکنند اما کار ما سینما و نمایش است آقای مهرجویی با تراژدی رفت و در تاریخ ثبت شد امیدوارم روحش شاد باشد.
محسن امیریوسفی رییس کانون کارگردانان هم گفت: روح داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر شاد باشد.
در ادامه حاضران در این مراسم به روشن کردن شمعهایی پرداختند.
در بخشهایی از این مراسم مهدی مرتضایی با سنتور قطعاتی از موسیقی فیلمهای مهرجویی از جمله «سنتوری» را نواخت.
کد خبر 5918472 زهرا منصوریمنبع: مهر
کلیدواژه: خانه سینما ابوالحسن داوودی داریوش مهرجویی محسن امیریوسفی جشنواره فیلم کوتاه تهران چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران تئاتر ایران داریوش مهرجویی فیلم کوتاه فلسطین طوفان الاقصی رژیم صهیونیستی هنرمندان تئاتر موسیقی ایرانی بیمارستان المعمدانی سازمان سینمایی کنسرت موسیقی بازیگر سینما داریوش مهرجویی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۳۶۷۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درباره پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی/ تراژدی پست مدرن
به گزارش قدس آنلاین، پل استر یکی از نویسندگان محبوب جهان بود و آثار او به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شد. نویسندهای که بسیاری او را با شاهکارش «سهگانه نیویورک» (شهر شیشهای، ارواح و اتاق دربسته) میشناسند و من با رمانهای دلچسب «تیمبوکتو»، «سانست پارک» و «موسیقی شانس».
پل استر مثل بسیاری از نویسندگان آمریکایی علاقهمندان زیادی در ایران دارد، به طوریکه ناشرانی مانند نشر افق و چشمه، کتابهای او را با رعایت قانون کپیرایت و فاصله کمی از انتشار جهانی، در ایران ترجمه میکردند و به چاپ میرساندند.
او نخستین کتابش را در سن ۳۵سالگی و در سال ۱۹۸۲ نوشت؛ یک زندگینامه اما با روایت داستانی به نام «اختراع انزوا». دو سال بعد، سهگانه نیویورک را نوشت که سبب شد نام پل استر در محافل ادبی انگلیسیزبان مطرح شود. پس از انتشار این سهگانه، منتقدان و کتابخوانها آثارش را با جدیت بیشتری دنبال کردند.
سهگانه نیویورک، مشهورترین اثر پل استر، از سه رمان به هم پیوسته تشکیل شده است: شهر شیشهای، ارواح و اتاق دربسته؛ داستانهایی بهیاد ماندنی و اسرارآمیز که به شکلی نفسگیر، خواننده را درگیر اتفاقات خود میکنند. سه رمان کوتاه معمایی، فلسفی و کارآگاهی که شخصیت هر داستان در شهر نیویورک دچار ماجراهای عجیب و غریبی میشوند؛ اتفاقهایی که سرانجام آن جنون، سرگشتگی و بحران هویت است. این کتابها جسورانه نوشته شده و سرشار از پیچیدگیهای انسانی و عاطفی هستند.
جهان خاص «پل استر»
در ابتدا برچسب ژانر کارآگاهی را بر آثار استر گذاشتند اما با انتشار آثار دیگرش مشخص شد او نویسندهای است که جهانی مخصوص به خود دارد؛ جهانی که مهمترین مؤلفههای آن پرداختن به بحران هویت، فقر، مفهوم انزوا، شکستن فضا و زمان و تأکید او بر پدیده شانس است.
قهرمانهای کتابهای استر اغلب خود را گرفتار داستان سرنوشت یا نقشههای دیگری مییابند؛ چیزی فراتر از توان و تصورشان، چیزی که آنها را به این پرسش میرساند که
«من کیستم؟» (این ویژگی در اثر «موسیقی شانس» بسیار مشهود است) او در همه این سالها در آثارش قهرمانی خلق کرده که هر کدامشان میتواند آینهای مقابل مخاطب بگذارد و مخاطب با خواندن داستان شخصیتها به کشف خود دست پیدا کند.
اما یکی ازآثار دلچسب پل استر، رمان «تیمبوکتو»ی او است. یک داستان تمثیلی مدرن که میخواهد با بیان ساده، از معانی ژرف صحبت کند.
قهرمان داستان «تیمبوکتو» سگی به نام آقای بونز است که همراه و همدم همیشگی مردی بیخانمان از بروکلین به نام ویلی جی.کریسمس میشود. ویلی از نظر جسمانی وضعیت خوبی ندارد و همزمان با وخیمتر شدن حالش، به همراه آقای بونز به سوی بالتیمور راه میافتد. داستان سفر آنها توسط آقای بونز روایت میشود. پل استر با قرار دادن سگ به عنوان یک شخصیت داستانی، موفق شده یکی از غنیترین و هیجانانگیزترین داستانها در ادبیات آمریکا را خلق کند. این کتاب از نگاه حیوانات، دنیای انسانها را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد.
نوشتن از جزئیترین خاطرات
پل استر که در سال ۲۰۱۷ نامزد جایزه معتبر بوکر شد جزو نویسندگانی بود که ید طولانی در نوشتن آثار زندگینامهای داشت. او در آثاری مانند «اختراع انزوا»، «بخور و نمیر» و «خاطرات زمستان» با دقت و ریزبینی به بررسی جزئیترین خاطرات خودش دست زده است؛ از سرمای کف اتاق در ۶سالگی گرفته تا تجربه گرسنگی و فقر تا علاقه دیوانهوارش به بیسبال و موسیقی.
آقای نویسنده علاوه بر ورزش و موسیقی با دنیای سینما هم بیگانه نبود.
او خالق بیش از ۳۰اثر بود که از این میان چندین عنوان به فیلم تبدیل شدهاند که «موسیقی شانس» از آن جمله است.
استر خودش فیلمنامههایی نوشت که با فیلمنامه «دود» (۱۹۹۵) با بازی هاروی کایتل، ویلیام هرت و جیانکارلو اسپوزیتو آغاز شد. سپس همراه وانگ بهطور مشترک دنبالهای به نام «آبی در چهره» را کارگردانی کرد.
سال ۱۹۹۸، آستر همراه کایتل، سوروینو و ریچارد ادسون فیلمنامه «لولو روی پل» را نوشت و کارگردانی کرد. او سال ۲۰۰۷ در فیلم «زندگی درونی مارتین فراست» با بازی دیوید تیولیس، ایرنه جاکوب و مایکل ایمپریولی بار دیگر همین وظیفه را انجام داد.
استر در مورد ورودش به دنیای فیلمسازی گفته بود: «من بیشتر یک نویسندهام. نویسندگی کار من است. فیلمسازی برای من یک راه دیگر برای قصهگویی است».
پس از کتاب «مردم حمام خون» آخرین کتاب پل آستر که با عنوان «باومگارتنر» منتشر شده، به پروفسوری میپردازد که با خاطره تلخ مرگ همسرش مبارزه میکند. استر در زمان نوشتن این رمان با بیماریاش دست و پنجه نرم میکرد و هنگام نوشتن رمان در مصاحبههایش تأکید کرده بود این رمان شاید آخرین اثرش باشد. او گفته بود: «احساس میکنم وضعیت سلامتیام آنقدر مخاطرهآمیز است که بگویم شاید این آخرین چیزی باشد که مینویسم و اگر این پایان باشد پس با این مهربانی انسانی که به عنوان نویسنده در محافل صمیمی دوستانم احاطهام کرده، باید بگویم ارزشش را داشت».